کتاب طلا با تخفیف
سبد خرید

درساحل رودخانه پیدرا نشستم و گریه کردم

شابک: 9780000105523

کد کالا: 6288

فروشنده : فروشگاه کتاب طلا

تعداد 6 جلد در انبار موجود می باشد

۳۰,۰۰۰ ۲۲,۵۰۰ تومان
۲۵ ٪
افزودن به سبد خرید

ویژگی های محصول

  • نویسنده : پائولو کوئیلو
  • مترجم : دل‌ آرا قهرمان‌
  • نوبت چاپ : دوازدهم
  • سال چاپ : 1387
  • تعداد صفحه : 176
  • نوع جلد : شومیز
  • قطع : رقعی
  • وزن : 200

موارد بیشتر

قسمتی از پی دی اف کتاب:

نقد و بررسی اجمالی

By the River Piedra I Sat Down and Wept

کتاب در ساحل رودخانه پیدرا نشستم و گریه کردم اثر پائولو کوئیلو که توسط نشر میترا منتشر شده و در بانک کتاب طلا موجود است، درباره اهمیت عشقی حقیقی بوده که دارای شخصیت های خیالی است. و نمادی از درگیری هایی مانند؛ جست و جوی نیمه دیگر خود که هر یک از ما آن را تجربه کردیم. دیر یا زود باید بر ترس های خود غلبه کنیم، چون راه معنویت از طریق تجربه روزمره عشق می گذرد.
راهب توماس مرتون می گفت: 
راه زندگی معنوی چیزی جز عشق نیست. انسان برای نیکی کردن یا کمک یا حمایت کردن دوست نمی دارد. اگر این طور باشد، ما دیگری را به عنوان یک شیئی تلقی می کنیم و خود را شخصی سخاوتمند و عاقل می دانیم. این هیچ ربطی به عشق ندارد. عشق ورزیدن یعنی یکی شدن و پیوستن به دیگری و در او جرقه ای از خداوند را یافتن.
 

ادامه مطلب

کتاب درساحل رودخانه پیدرا نشستم و گریه کردم به چه کسانی پیشنهاد می شود؟

این کتاب که در فروشگاه اینترنتی کتاب طلا با تخفیف عرضه شده قصه ای عاشقانه از دختری به نام پیلار است. از آن جایی که کتاب دارای مسائلی همچون فلسفی و مذهبی است خرید کتاب می تواند برای افرادی که به این مسائل علاقه مند هستند، جذاب باشد. همچنین مطالعه آن به تمام کسانی که علاقه به رمان های عاشقانه دارند، پیشنهاد می شود.

چرا باید کتاب درساحل رودخانه پیدرا نشستم و گریه کردم را مطالعه کنیم؟

کتاب در ساحل رودخانه پیدرا نشستم و گریه کردم اثر پائولو کوئیلو Paulo Coelho داستانی عاشقانه در قالب مذهب و فلسفه است. این کتاب که در فروشگاه کتاب طلا موجود است به یک هفته از زندگی دختر جوانی به نام پیلار می پردازد و می‌ گوید در دوره‌ های کوتاه هم می شود دگرگونی ‌های عمیقی در زندگی انسان رخ داد، که اصلا انتظارش را ندارد. کوئلیو در این کتاب ادعا می‌کند، که عشق می‌تواند ما را به دوزخ یا بهشت ببرد، اما ما را همیشه به جایی که باید می ‌رساند.

بخشی از متن کتاب درساحل رودخانه پیدرا نشستم و گریه کردم:

کتاب درساحل رودخانه پیدرانشستم و گریه کردم-کتاب طلا

ما کودکی و نوجوانی را با هم سپری کرده بودیم، بعد او رفت، همان طور که همه پسرهای شهرهای کوچک می روند. او می گفت که می خواهد دنیا را ببیند و بشناسد، می گفت که رویاهایش خیلی دورتر از سرزمین سوریا هستند.
تا چندسال بعد هیچ خبری از او نداشتم. بعد گاهی نامه ای دریافت می کردم. همین. او هرگز به بیشه ها و کوچه های کودکی مان برنگشت.
وارد دانشکده شدم، یک نامزد پیدا کردم و شروع کردم به آماده شدن برای ورود به یک اداره دولتی، به عنوان فروشنده استخدام شدن تا مخارج دانشکده را بپردازم، در امتحان ورودی اداره دولتی رد شدم و نامزدیم را به هم زدم.
بعد نامه های او مرتب به دستم می رسیدند، با تمبرهایی از کشورهای مختلف. به او حسادت می کردم او از من بزرگ تر بود، همه چیز می دانست، دور دنیا می گشت و پرو بال می گرفت، در حالی که من سعی می کردم ریشه بدوانم.
یک روز شروع کرد در نامه هایش از خدا حرف زدن، در یکی از آن ها نوشته بود که می خواهد وارد آموزشگاه مذهبی شود و...
 

مشخصات

نویسنده

پائولو کوئیلو

مترجم

دل‌ آرا قهرمان‌

نوبت چاپ

دوازدهم

سال چاپ

1387

تعداد صفحه

176

نوع جلد

شومیز

قطع

رقعی

وزن

200