
The Girl Who Drank the Moon
ویژگیها
کتاب طلا
منتخب
۱۰۰ %
رضایت از کالا
|عملکرد عالی
گارانتی اصالت و سلامت فیزیکی کالا
۳۲۰۰۰۰
۲۴۰,۰۰۰ تومان
۲۵٪
کتاب دختری که ماه را نوشید اثر کلی بارن هیل که توسط نشر پرتقال به چاپ رسیده داستان زندگی عجیب یک دختر بچه را به تصویر می کشد.
زانِ پیر، جادوگری مهربان است که در دل جنگل زندگی می کند. مردم شهر این پیرزن را منشاء همه بدی ها می دانند و امیدوارند که با پیشکش یک قربانی از گزند او در امان بمانند. آن ها هر سال کودکی را به عنوان قربانی به جادوگر پیشکش می کنند و برای این کار نوزادی را به جنگل برده و او را در جایی رها می کنند. اما چیزی که مردم شهر نمی دانند این است که زان قلب مهربانی دارد؛ این جادوگر نوزادان رها شده در جنگل را نجات داده و به خانواده های مهربان و خوش قلبی که در آن سوی جنگل زندگی می کنند، می سپارد.
زانِ مهربان، در طول مسیر از نور ستاره ها برای سیر کردن نوزادان استفاده می کند و ماجرا از جایی شروع می شود که او به جای نور ستاره، نور ماه را به یک نوزاد دختر می خوراند. این دختر که لونا نام دارد، به خاطر خوردن نور ماه، نیروی خارق العاده ای به دست می آورد. جادوگر پیر که به خوبی از قدرت جادویی ماه آگاه است، می داند که نباید این نوزاد را به حال خود رها کند؛ چرا که ممکن است به خود یا اطرافیانش آسیب برساند. از همین رو تصمیم می گیرد لونا را پیش خود نگه داشته و او را مانند فرزند خود بزرگ کند. اما همه چیز همین طور آرام نمی ماند...
این کتاب که در فروشگاه اینترنتی کتاب طلا عرضه شده مناسب گروه سنی نوجوان و جوانان بوده. همچنین کسانی که علاقه مند به داستان های پرهیجان هستند می توانند با خرید کتاب از خواندن آن لذت ببرند. این کتاب با داستان جذاب و زیبایش، بزرگسالان زیادی را با خود همراه کرده است.
کتاب دختری که ماه را نوشید اثر کلی بارن هیل Kelly Barnhill درس هایی از زندگی را با قلمی ساده و روان به کودکان و نوجوانان می آموزد. شاید مطالعه کتاب های آموزنده کاری سخت و کسالت بار برای این رده سنی باشد، ولی این کتاب با داستان زیبا و هیجان انگیز خود، نوجوان و جوانان را مجذوب خود می کند. کتاب دختری که ماه را نوشید نیز به همین دلیل اثری محبوب بین نوجوانان است که با استفاده از یک داستان غیرعادی و تخیلی، پیام های مهمی را به آن ها منتقل میکند.
یه داستان؟ خیلی خب یه داستان برات تعریف می کنم، ولی خوشت نمیاد گریه ت می گیره.
روزی روزگاری جادوگرای خوبی بودن که تو یه قلعه وسط جنگل زندگی می کردن، خب اون روزا جنگل خطرناک نبود، ما الان می دونیم که کی مسئول نفرین جنگله. اون همون کسیه که بچه ها رو می دزده و آب رو سمی می کنه. اون روزا، پروتکتریت پر از برکت و خوبی بود. هیشکی به جادو احتیاج نداشت، تا از جنگل رد بشه.
جنگل دوست همه بود و هر کسی می تونست بره قلعه جادویی تا درمون بشه یا ازشون چیزی یاد بگیره. ولی یه روز، جادوگر بدجنسی سوار یه اژدها شد و تو آسمون پرواز کرد. کفش سیاه و کلاه سیاه پوشیده بود و پیرهنش مثل خون قرمز بود با تموم خشم و عصبانیتش توی آسمون فریاد می زد.
بله بچه جون، این داستان واقعیه، دیگه چه جور داستانی وجود داره؟ همون جور که جادوگر پشت اژدهای نفرین شده اش سوار بود زمین لرزید و نصف شد، رودخونه ها جوشیدن، خاک قل قل کرد و آب دریاچه بخار شد. مرداب، مرداب عزیز ما سمی و متعفن شد، مردم چون بهشون هوا نمی رسید مردن. زمین زیر قلعه بالا اومد، بالا اومد و بالا و بالاتر و کلی دود و خاکستر از زیرش بیرون زد. مردم گریه می کردن و می گفتن آخر دنیاس و واقعاً ممکن بود باشه، اگه مرد خوبی جلوی جادوگر رو نمی گرفت.
یکی از ساحرای خوب قلعه که هیشکی یادش نیست اسمش چی بود، جادوگر رو دید که سوار اژدهای مهیب داشت به اون سمت زمین که از هم جدا شده بود می رفت. اون فهمید جادوگر چه قصدی داره، می خواست آتیش رو از اعماق زمین بیرون بیاره و روی زمین بندازه؛ مثل یه رو میزی روی میز، می خواست همه ما رو بذاره زیر آتیش و دود.
خب البته این چیزی بود که اون می خواست، هیچ کس نمی دونه چرا، از کجا بدونیم؟! اون جادوگره کاراش نه چرا داره و نه دلیل، البته که این داستان واقعیه گوش نمی دادی؟
اون ساحر کوچیک شجاع، با وجود ترس زیادش، دوید توی آتیش و دود پرید هوا و جادوگر رو از پشت اژدها پایین انداخت. بعد اژدها رو هل داد توی سوراخ زمین و نذاشت بالا بیاد، ولی جادوگر رو نکشت، به جاش جادوگر اونو کشت...
نویسنده
کلی بارن هیل
مترجم
فروغ منصور قناعی
نوبت چاپ
صد و هفدهم
سال چاپ
۱۴۰۲
تعداد صفحه
۲۹۶
نوع جلد
شومیز
قطع
رقعی
وزن
۲۵۰
شما هم درباره این کالا دیدگاه ثبت کنید
شما هم درباره این کالا پرسش ثبت کنید