نحسی ستاره های بخت ما
-
دسته بندی : داستان و رمان خارجی
ویژگی های محصول
-
نویسنده :
جان گرین
-
مترجم :
آرمان آیت اللهی
-
نوبت چاپ :
هجدهم
-
سال چاپ :
1401
-
تعداد صفحه :
320
-
نوع جلد :
شمیز
-
قطع :
رقعی
-
وزن :
350
موارد بیشتر
نقد و بررسی اجمالی
Nahsi stars of our fortuneکتاب نحسی ستاره های بخت ما اثر جان گرین که توسط نشر آموت به چاپ رسیده داستانی از زبان بیمارانی است که از سرطان رنج می برند.
در این رمان عاشقانه و پرفروش می خوانیم که:
هیزل، شانزده سال دارد و مدتی است که از سرطان خود خبر دارد و از این قضیه رنج می برد. بنابر توصیه والدین خود، جهت جلوگیری از منزوی شدن و گوشه گیری، در جمعی که در آن کودکان سرطانی شرکت دارند حضور پیدا می کند.
در طی مدتی که هیزل در جمع کودکان مبتلا به سرطان حضور دارد، با پسر جوانی به نام آگوستوس آشنا می شود که به خاطر سرطان استخوان یکی از پاهایش را از دست داده است. این آشنایی سرآغاز یک رابطه دوستانه و عاشقانه عمیق بین آن دو می شود، که با توجه به این که هر دو بیمار هستند و امید به زندگی در آن ها به حداقل رسیده است با اتفاق های غیر منتظره ای مواجه می شوند و…
کتاب نحسی ستاره های بخت ما به چه کسانی پیشنهاد می شود؟
این کتاب که در فروشگاه اینترنتی کتاب طلا با تخفیف ویژه عرضه شده داستانی عاشقانه از دختر و پسری است که هر دو مبتلا به سرطان هستند. سفارش کتاب و مطالعه آن برای تمام افراد جذاب خواهد بود، همچنین خواندن آن می تواند انگیزه ای باشد برای بیماران سرطانی که امید خود را در زندگی از دست داده اند.
چرا باید کتاب نحسی ستاره های بخت ما را مطالعه کنیم؟
کتاب نحسی ستاره های بخت ما اثر جان مایکل گرین John Michael Green تلفیقی از حس امید و ناامیدی، غم و شادی، خنده و گریه، عشق و نفرت و… است. نکته قابل توجه در مورد این کتاب، ترجمه قوی آن است که آن را از بقیه ترجمه های موجود متمایز کرده است.
در رمان نحسی ستاره های بخت ما جدای از پرداختن به عشقی واقعی و خالص بین دختر و پسری که معلوم نیست چقدر از عمر دردناک آن ها باقی مانده، به زندگی افراد سرطانی نگاه شده است، که شاید تلخ باشد، اما واقعی است. این کتاب را بخوانید؛ قهرمان های این کتاب به قدرت نمی رسند و با این وجود قهرمان هستند.
بخشی از متن کتاب نحسی ستاره های بخت ما:
بالاخره بعد از مدتی آگوستوس گفت: این کت و شلوار مراسم های ختمم نیست. وقتی برای اولین بار فهمیدم که مریضم، البته بهم گفتن که یه شانس هشتاد و پنج درصدی برای درمان دارم. می دونم که شانس خیلی خوبیه، ولی مدام پیش خودم فکر می کردم که مثل بازی رولت روسیه. یعنی قرار بود شش ماه بدبختی بکشم و یکی از پاهام رو هم از دست بدم و تازه آخرش باز هم ممکن بود درمانم جواب نده، می فهمی؟
گفتم: آره، هر چند واقعا نمی توانستم بفهمم، چون من از همان اولش هم معلوم بود که شانسی نداشتم؛ همه درمان های من فقط برای طولانی تر کردن زندگی ام بودند، نه خوب کردن سرطانم. فالانکسیفور هم داستان سرطانم را کمی مبهم کرده بود، ولی من با آگوستوس فرق داشتم، همان لحظه ای که سرطان من تشخیص داده شد، سرنوشت زندگی من معلوم شد.
گاس مثل اکثر کسانی که از سرطان جان سالم به در می برند، با عدم قطعیت داشت به زندگی اش ادامه می داد.
گفت: داشتم می گفتم، اون موقع یه سری کار انجام دادم تا اگه رفتنی شدم آماده باشم. یه قطعه در کراون هیل خریدیم و یک روز با بابام رفتیم اونجا و محل دفن رو هم انتخاب کردیم و مراسم ختم و این هام رو هم برنامه ریزی کرده بودم و بعد درست قبل از عمل جراحی ام از پدر و مادرم خواستم که بذارن یه کت و شلوار بخرم. یک کت و شلوار خیلی شیک تا در صورتی که زنده از عمل بیرون نیومدم با اون دفن شم. به هر حال، هیچ وقت نتونسته بودم اونو بپوشم تا قبل از امشب.
| مشخصات | |
|
نویسنده |
جان گرین |
|
مترجم |
آرمان آیت اللهی |
|
نوبت چاپ |
هجدهم |
|
سال چاپ |
1401 |
|
تعداد صفحه |
320 |
|
نوع جلد |
شمیز |
|
قطع |
رقعی |
|
وزن |
350 |
