قورباغه خجالتی - قصه های کوچک برای بچه های کوچک -5-

The shy frog and 5 other stories

. (امتیاز ۰ خریدار) ۰ دیدگاه

ویژگی‌ها

  • شابک ۹۷۸۹۶۴۴۱۷۳۴۸۶
  • کد کالا ۶۹۷۱
  • وزن کالا ۱۰۰


درخواست مرجوع کردن کالا در گروه کتاب علوم اجتماعی با دلیل "انصراف از خرید" تنها در صورتی قابل تایید است که کالا در شرایط اولیه باشد (در صورت پلمپ بودن، کالا نباید باز شده باشد).

ناشر:

نویسنده:

فروشنده

۱۳ فروشنده دیگر

کتاب طلا

منتخب

۱۰۰ %

رضایت از کالا

|

عملکرد عالی

۴۰,۰۰۰ تومان ۲۵٪

۳۰,۰۰۰ تومان

تعداد ۴ عدد در انبار موجود است

۴۰,۰۰۰ تومان ۲۵٪

۳۰,۰۰۰ تومان

ارسال کتاب طلا از ۱ روز کاری دیگر
اﻣﮑﺎن ﺗﺤﻮﯾﻞ اﮐﺴﭙﺮس
امکان پرداخت در محل
۷ روز ﻫﻔﺘﻪ، ۲۴ ﺳﺎﻋﺘﻪ
هفت روز ضمانت بازگشت کالا
ﺿﻤﺎﻧﺖ اﺻﻞ ﺑﻮدن ﮐﺎﻟﺎ

فروشندگان این کالا

کتاب طلا

منتخب

۱۰۰ %

رضایت از کالا

|

عملکرد عالی

ارسال کتاب طلا از ۱ روز کاری دیگر

گارانتی اصالت و سلامت فیزیکی کالا

۴۰۰۰۰

۳۰,۰۰۰ تومان

۲۵٪

کتاب قورباغه خجالتی و 5 قصه دیگر اثر شکوه قاسم نیا که توسط نشر قدیانی به چاپ رسیده شامل پنج قصه شیرین و جذاب برای کودکان می باشد:

غولچه و دختر بادام.

درسی برای موش کوچولوها.

سلطان برنجک در سرزمین کوبولی کوبولا.

آقا فلفلی.

قورباغه خجالتی.

ماشین کوچولوی آقا کوچولو.

کتاب قورباغه خجالتی و 5 قصه دیگر مناسب چه گروه سنی بوده و به چه کسانی پیشنهاد می شود؟

کتاب قورباغه خجالتی و 5 قصه دیگر اثر شکوه قاسم نیا که در دسته کتاب های گروه سنی ج قرار دارد، پنج قصه را شامل می شود که مناسب کودکان 7 تا 12 سال می باشد. همچنین والدین گرامی می توانند، این کتاب را برای کودکان 5 تا 7 سال خود بلندخوانی کنند.

بخشی از متن کتاب قورباغه خجالتی و 5 قصه دیگر:

کتاب قصه های کوچک - قورباغه خجالتی و 5 قصه دیگر-کتاب طلا

یکی بود، یکی نبود. یک آقا کوچولو بود که یک ماشین کوچولو داشت. ماشین کوچولوی آقا کوچولو یک بوق کوچولو داشت. بوق کوچولو صدای بلندی داشت. صدایش این بود: بیب، بوب... بیب بوب... آقا کوچولو، بوق کوچولوی ماشین کوچولویش را خیلی دوست داشت، هر وقت سوار ماشین کوچولویش می شد، تند و تند بوق می زد. صدای بوقش همه جا می پیچید و گوش همه را کر می کرد.

یک روز آقا کوچولو سوار ماشین کوچولویش بود و از یک خیابان کوچولو می گذشت. گوشه خیابان، یک بیمارستان کوچولو بود. توی بیمارستان آدم کوچولوهای مریض خوابیده بودند.

آقا کوچولو دلش خواست بوق بزند، پس دستش را گذاشت روی بوق و فشار داد، صدای بوق بلند شد، بیب، بوب... بیب، بوب... مریض کوچولوها از خواب پریدند و گریه کردند. صدای گریه های شان اول توی بیمارستان پیچید، بعد هم از پنجره های بیمارستان بیرون آمد و به خیابان رسید. آقا کوچولو شیشه های ماشینش را بالا کشیده بود. صدای گریه ها را نشنید اما ماشین کوچولو این صداها را شنید و خجالت کشید. به بوقش گفت: دیگر حق نداری به حرف آقا کوچولو گوش کنی. نباید هروقت که او خواست، بیب بوب کنی!

بوق کوچولو که بوق حرف شنو و با ادبی بود گفت: -چشم- و دیگر بیب بوب نکرد. اتفاقا آن شب، شب عروسی آقا کوچولو بود. آقا کوچولو می خواست با ماشین کوچولویش برود به دنبال عروس کوچولویش، آقا کوچولو رسید به در خانه عروس کوچولو...

  • نویسنده

    شکوه‌ قاسم‌ نیا

  • نوبت چاپ

    هجدهم

  • سال چاپ

    ۱۴۰۰

  • تعداد صفحه

    ۳۲

  • نوع جلد

    شومیز

  • قطع

    وزیری

  • وزن

    ۱۰۰

  • نویسنده

    شکوه‌ قاسم‌ نیا

  • نوبت چاپ

    هجدهم

  • سال چاپ

    ۱۴۰۰

  • تعداد صفحه

    ۳۲

  • نوع جلد

    شومیز

  • قطع

    وزیری

  • وزن

    ۱۰۰

شما هم درباره این کالا دیدگاه ثبت کنید

شما هم درباره این کالا پرسش ثبت کنید