
Prophet and madman
ویژگیها
کتاب طلا
منتخب
۱۰۰ %
رضایت از کالا
|عملکرد عالی
گارانتی اصالت و سلامت فیزیکی کالا
۲۴۵۰۰۰
۱۸۳,۷۵۰ تومان
۲۵٪
کتاب پیامبر و دیوانه اثر جبران خلیل جبران که توسط نشر کارنامه به چاپ رسیده از دو بخش تشکیل شده است. داستان پیامبر این گونه آغاز می شود که؛ مصطفی بعد از ۱۲ سال زندگی در شهر خیالی نویسنده، یعنی اُرفالس، قصد ترک آن دیار و مردمانش را دارد و هنگام خداحافظی به آخرین سؤال های مردم آن جا پاسخ می دهد. هر سؤالی که مصطفی به آن پاسخ می دهد، یک بخش از کتاب را تشکیل می دهد. این پرسشها در واقع مربوط به مسائل روزمره انسان می شود، که انسان در دنیا با آن مواجه می شود و در پی درک کردن آن است. موضوعاتی مانند؛ فرزندان، درد، دوستی، زناشویی، کار و…
بخش دوم این کتاب پرفروش، دیوانه نام دارد که از زاویه دید راوی که دیوانه شده، نوشته شده است: یک روز پیش از آن که خدایان بسیار به دنیا بیایند از خواب عمیق بیدار شدم و دیدم همه نقاب هایم را دزدیده اند. همان هفت نقابی که خود ساخته بودم و در هفت زندگیم به چهره می نهادم. پس بی نقاب در کوچه های پر از مردم دویدم و فریاد زدم: دزد، دزد، دزدان نابکار. مردان و زنان بر من خندیدند و بعضی از آن ها از ترس من به خانه هایشان پناه بردند و چنین بود که من دیوانه شدم...
این کتاب که در فروشگاه اینترنتی کتاب طلا عرضه شده دارای سخن های عرفانی می باشد که به تمام مسائل روزمره انسان و سوالاتی که امکان دارد در ذهنمان باشد می پردازد. مطالعه این کتاب می تواند به شما در حل مسائلی همچون: زناشویی، کار، دوستی، عشق و آزادی و غیره کمک کند.
کتاب پیامبر و دیوانه اثر جبران خلیل جبران Gibran Khalil Gibran مخاطبانش را به تفکری عمیق در مسائل مختلف وا می دارد. با خرید کتاب و مطالعه آن با خود آگاهی و جهان بینی نویسنده آشنا می شویم که حقیقتا آگاهی بخش و دلنشین است. کتاب پیامبر و دیوانه شامل داستان های کوتاه و دلنشینی است که، قلم قوی و زیبای جبران خلیل را نشان می دهد.
المصطفی آن برگزیده دردانه، که سپیده دم روزگار خود بود، دوازده سال در شهر ارفالس در انتظار کشتی اش مانده بود تا بازگردد و او را به جزیره زادگاهش بازگرداند.
در سال دوازدهم، در روز هفتم ایلول، موسم درو، از تپه بیرون باروی شهر بالا رفت و به سوی دریا نگریست و دید کشتی اش از میان مه فرا می آید. آن گاه دروازه های دلش باز شدند و شادی اش بر فراز دریا به پرواز در آمد. چشمانش را بست و در سکوت های روحش سپاس را به جا آورد. اما چون از فراز تپه فرود آمد، اندوهی او را فرا گرفت و در دل خود اندیشید:
چه گونه آسوده خاطر و خرسند از این جا بروم؟
نه، بی زخمی در روح از این دیار نخواهم رفت. چه روزهای درازی که در میان این دیوارها درد کشیدم و چه شب های درازی که تنها به سر بردم؛ کیست که بی اندوه از تنهایی و درد خود جدا شود؟
بسیارند پاره های روح که من در این کوچه ها پراکنده ام و بسیارند کودکان خواهش من که برهنه در این تپه ها می گردند و من نمی توانم سبک بار و بی درد ایشان را برجا بگذارم.
این جامه ای نیست که من امروز از تن بیرون کنم، این پوستی است که باید به دست خود بشکافم.
و نیز این اندیشه ای نیست که پشت سر بگذارم، این دلی است که با گرسنگی و تشنگی نرم گشته است.
اما بیش از این نمی توانم ماند.
دریا که همه چیز را به خود می خواند مرا هم می خواند؛ باید به کشتی بنشینم.
زیرا گرچه ساعت های شب سوزان اند، ماندن همان است و یخ بستن و بلورین شدن و در قید قالب
گرفتار آمدن همان.
کاشکی می توانستم هر چه را اینجا است با خود ببرم. اما چه گونه؟
صدا نمی تواند زبان و لب هایی را که به او پر داده اند با خود ببرد. باید تنها در پی اثیر برود.
نویسنده
جبران خلیل جبران
مترجم
نجف دریا بندری
نوبت چاپ
هشتاد و هفتم
سال چاپ
۱۴۰۱
تعداد صفحه
۲۰۴
نوع جلد
شومیز
قطع
جیبی
وزن
۲۵۰
شما هم درباره این کالا دیدگاه ثبت کنید
شما هم درباره این کالا پرسش ثبت کنید