آرام باش بی اعصاب

کتاب آرام باش بی اعصاب نمی خواهد به ما بگوید همه چیز فاجعه است و سر همه ما کلاه رفته است. چرا که ما توییتر داریم و در آن همه خبرها درباره دنیای مدرن به سرعت انتقال می یابد، حتی هدف کتاب این هم نیست که بگوید در دنیای مدرن نسبت به قبل مشکلات بدتری وجود دارد. در تعدادی از مسیرهای خاص در جهان پیشرفت چشم گیری وجود دارد، در ارقام بانک جهانی تعداد افرادی که در سراسر جهان با مشکلات شدید اقتصادی زندگی می کنند کاهش یافته است. در طول سی سال گذشته بیش از یک میلیارد نفر با فقر دست و پنجه نرم می کردند. میلیون ها کودکی که در سرتاسر دنیا با واکسیناسیون نجات یافته اند در نظر بگیرید. من، مت هیگ می خواهم این سر تیترهای استرس زا را در موقعیت خودشان قرار بدهم و می خواهم بفهم چطور می توانیم از خودمان در برابر این حملات حفاظت کنیم. زیرا هر چیز دیگری که به ذهن ما آسیب می زند، هنوز در محدوده ذهنی ما وجود دارد.

کتاب آرام باش بی اعصاب به چه کسانی پیشنهاد می شود؟

این کتاب روانشناسی مناسب کسانی است که علاقه مند به خواندن کتاب های روانشناسی و یا کتاب هایی که با خواندنش به آرامش می رسند، می باشد. همچنین اگر آشفته هستید این کتاب می تواند برای شما عالی باشد.

چرا باید کتاب آرام باش بی اعصاب را مطالعه کنیم؟

در دنیا امروزه پریشان حالی و اضطراب رو به افزایش است. این زندگی انسان ها را عصبی کرده. ارتباط ها بیشتر شده است و بیش تر احساس تنهایی می کنیم. مت هیگ Matt Haig نویسنده این کتاب به ما کمک می کند تا از این چالش ها خلاص شویم و به آرامش برسیم.

بخشی از متن کتاب آرام باش بی اعصاب:

دلایل قابل قبولی وجود دارد که این جا یک سیاره بی اعصاب است. دنیا می تواند ترسناک باشد. قطب های سیاسی ملی گرایی، نخبگان، توانگر، تروریسم، تغییرات آب و هوایی، انقلاب های دولتی، نژاد پرستی، زن ستیزی، نبود حریم خصوصی، الگوریتم های همیشه هوشمند که اطلاعات شخصی ما را به دست می آورند تا از پول ها و آراء ما به نفع خود سود ببرند. افزایش هوش مصنوعی و کاربرد آن، تهدید مجدد جنگ های هسته ای، نقض حقوق بشر، تخریب سیاره، این ترس تنها شامل آن چیزهایی که اتفاق می افتد نیست. با این همه، همیشه در هر جای دنیا چیزهای بدی در حال وقوع است. در حال حاضر تفاوتی که وجود دارد این است که هر کجا هر اتفاقی رخ می دهد ما آن را - به لطف دوربین، تلفن های همراه، واحدهای خبرگزاری، رسانه های اجتماعی و دسترسی سریع به اینترنت نسبت به گذشته خیلی سریع تر و به صورت مستقیم تجربه می کنیم. گویی که در آن جا حضور داریم و داریم آن را از نزدیک لمس می کنیم. تجربیات از هر زوایایی تکثیر می شد و درز پیدا می کرد، مثلا تصور کنید که در دوران جنگ جهانی دوم رسانه های اجتماعی و دوربین های تلفن های همراه وجود داشت، یا این که تصور کنید اگر انسان ها با گوشی هوشمند خود به صورت تمام رنگی اثرات هرگونه بمب گذاری یا واقعیت اردوگاه های جنگی، اندام خونی یا عضو قطع شده سربازان را به وضوح لمس می کردند. تجربه روان شناسی جمعی ترسی را اشاعه می داد که فراتر از ترسی بود که بعضی افراد نه تنها آن را مستقیم و از نزدیک تجربه کرده بودند؛ بلکه آن را با پوست و گوشت خود نیز احساس کرده بودند.