دور دنیا در هشتاد روز

کتاب دور دنیا در هشتاد روز اثر ژول ورن که توسط نشر افق منتشر شده رمانی ماجراجویانه است.
داستان این کتاب پرفروش از این قرار است که:
یک آقای منظم و دقیق انگلیسی به نام فیلیس فاگ با رفقای خود در باشگاه، شرط ۲۰۰۰۰ پوند می ‌بندد، که دور دنیا را در ۸۰ روز بپیماید و به همراهی خدمتکار وفادارش به نام ژان، معروف به پاسپارتو، عازم سفر می‌شود. اما چون مظنون به سرقت از یکی از بانک های انگلیس است، زیر نظر یک پلیس قرار دارد که او را طی سیر و سیاحت ‌هایش لجوجانه تعقیب می‌کند. 
فیلیس در سرزمین هند فرصت می‌یابد تا زن جوانی به نام آئودا را، که بیوه مهاراجه وفات یافته ‌ای است و طبق سنت هندوان باید زنده در آتش سوخته شود، از مرگ نجات دهد. پس از آن حوادث دیگری در چین برای او روی می‌دهد...
 

کتاب دور دنیا در هشتاد روز به چه کسانی پیشنهاد می شود؟

این کتاب که در فروشگاه آنلاین کتاب طلا با تخفیف ویژه منتشر شده داستان مرد انگلیسی و خدمتکارش در طی یک سفر هشتاد روزه به دور دنیا است. مطالعه و تهیه این کتاب، از فروشگاه کتاب، به کسانی که علاقه مند به داستان و رمان های کلاسیک و ماجراجویانه هستند، پیشنهاد می شود.
کتاب دور دنیا در هشتاد روز یکی از مهم ترین و پرفروش ترین آثار ژول ورن Jules Verne نویسنده محبوب فرانسوی است. ژول ورن با داستان ‌های علمی تخیلی ‌اش شناخته می‌ شود. وی در داستان‌ هایش مخاطبان را به عجیب‌ ترین و ناشناخته‌ ترین مکان‌ های دنیا می‌ برد و با یافته ‌های عجیب آشنا می ‌کند.
 

بخشی از متن کتاب دور دنیا در هشتاد روز:

راهنما، منطقه را به خوبی می شناخت و راهی کوتاه تر را از میان جنگل در پیش گرفت و رفت. با هر یورتمه ای که فیل میرفت، مسافرها بالا و پایین می پریدند. با وجود این، آقای فاگ و سرفرانسیس مثل همه انگلیسی ها، آن وضع را با خونسردی تمام تحمل می کردند، اما پاسپارتو دائم سعی می کرد زبانش لای دندان هایش گیر نکند و گاهی نیز قندی از جیبش در می آورد و به کیونی باهوش
می داد.
دو ساعت بعد، راهنما فیل را نگه داشت تا همه استراحت کنند. کیونی نیز در آبگیری آب نوشید و بعد به طرف درخت ها و علف ها رفت و شروع کرد به غذا خوردن.
پاسپارتو غذا را آماده کرد، سرفرانسیس که ساکت و خسته بود آقای فاگ را سرحال و قبراق دید، طوری که انگار تازه از رختخواب بیرون آمده است. او با خود فکر کرد انگار این مرد را از آهن ساخته اند.
آن ها خیلی زود به کوهستانی رسیدند که محل زندگی حیوان های وحشی بود، میمون ها از بالای درخت ها به طرف آن ها سرک می کشیدند و پاسپارتو از دیدن آن ها لذت می برد، شب که فرا رسید در مهمان سرایی قدیمی استراحت کردند، اینک نصف راه را بر پشت فیل طی کرده و آن قدر خسته بودند که هنگام شام خوردن، نـای حرف زدن نداشتند. از دور دست ها صدای غرش پلنگ و یوزپلنگ و جیغ میمون ها به گوش می رسید و...