ارسال رایگان به سراسر ایران
free shipping
سبد خرید

قمار باز

قیمت محصول : ۳۴۵,۰۰۰ تومان

این کالا فعلا موجود نیست اما می توانید زنگوله را بزنید تا به محض موجود شدن به شما خبر دهیم.

ویژگی های محصول

  • نویسنده :
    فیودار داستایفسکی
  • مترجم :
    حمیدرضا آتش بر آب
  • نوبت چاپ : دوازدهم
  • سال چاپ : 1401
  • تعداد صفحه : 514
  • نوع جلد : گالینگور
  • قطع : پالتویی
  • وزن : 500

موارد بیشتر

قسمتی از پی دی اف کتاب:

نقد و بررسی اجمالی

gambler

کتاب قمار باز اثر فیودار داستایفسکی که توسط انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شده رمان کوتاهی است که او آن را در سن 45 سالگی و ظرف مدت 26 روز نوشته است. آن‌ طور که گفته شده، داستایوفسکی در هنگام نوشتن این کتاب، قرض سنگینی داشته و مهلت بازپرداخت بدهی‌ اش نزدیک بوده است.
داستایفسکی که خودش در دوره ای مشخص از زندگی به قمار اعتیاد داشته، این رمان را با واقع گرایی و دقتی مثال زدنی نوشته است. داستان در رولتنبرگ می گذرد و به قمار بازی ها، روابط عاشقانه درهم تنیده و زندگی های پیچیده چندین شخصیت می پردازد: قماربازی جوان به نام الکسی ایوانوویچ؛ معشوقه او یعنی پولینا الکساندرفنا؛ دو ماجراجوی فرانسوی و کاراکترهایی دیگر. کتاب پرفروش قمارباز، تصویری تاریک و روانشناسانه را از این اعتیاد کشنده ارائه می کند و با جان بخشیدن به شخصیت هایی فوق العاده جذاب و قابل همذات پنداری، فراز و نشیب های زندگی در برهه ای از تاریخ را به تصویر می کشد.
 

ادامه مطلب

کتاب قمار باز به چه کسانی پیشنهاد می شود؟

کتاب قمار باز یکی از آثار جذاب و درعین‌ حال ممتاز داستایوسکی و ادبیات روس به شمار می‎ رود. اگر به خواندن ادبیات روسی تمایل دارید، به شما توصیه می‌کنیم که حتما کتاب قمار باز اثر فئودور داستایفسکی Fyodor Dostoevsky را از فروشگاه اینترنتی کتاب طلا تهیه و مطالعه کنید. رمان فوق یک اثر اجتماعی است که به نقد رفتارهای مکارانه و نادرست طبقات فرادست می‌ پردازد. پس اگر به داستان ‌هایی با مضامین اجتماعی علاقه ‌مند هستید این کتاب برایتان مفید خواهد بود. 

چرا باید کتاب قمار باز را مطالعه کنیم؟

ما می‌توانیم در این داستان انحطاط اخلاقی و رذیلت های فردی شخصیت ‌های داستان را به خوبی حس کنیم، بسیاری از اشراف ‌زادگان و ثروتمندان کتاب قمار باز اثر فیودار داستایفسکی FyodorDostoevsky انسان‌ هایی چابلوس، دروغ ‌گو، توطئه گر و بدطینت هستند، اما تلاش دارند تا وجهه دیگری از خودشان را بروز بدهند.

برخی از ویژگی‌ ها و تفریحات ما می‌ توانند زندگی ‌مان را نابود کنند، عموما از بزرگ ‌ترها، نظیر مادر بزرگ ‌هایمان، درباره برخی از تفریحات و عادات نامناسب که عاقبت بدی برای صاحبانش رقم زده ‌اند، سخنان و حکایت‌ های زیادی شنیده ‌ایم. حتما شما نیز انسان‌ های با استعداد و با ذکاوتی را دیده ‌اید که وقتشان را به صورت جنون ‌آمیز صرف کاری غیر مفید و نا مناسب می ‌کنند و زندگی ‌شان تباه می ‌شود. کتاب قمار باز نیز، در چنین بستری اتفاق می ‌افتد و به اعتیاد شخصیت اصلی داستان به میز قمار اشاره می‌ کند.  این اثر را می‌ توان نوعی اتوبیوگرافی برای نویسنده ‌اش دانست.

بخشی از متن کتاب قمار باز:

کتاب قمار باز-کتاب طلا

اعتراف می کنم که هیچ خوشم نمی آمد. با این که تصمیم خودم را گرفته بودم بروم قمار، فکرم نمی کردم به حساب یک آدم دیگر بتوانم بازی کنم. این فکر حتی باعث می شد دست و دلم چندان به بازی نرود؛ برای همین با ناخرسندی وارد سالن شدم، در همان نگاه اول از همه چیز دور و برم بدم آمد.

بهار هر سال آقایان روزنامه چی، با آب و تاب فراوان از دو چیز تعریف و تمجید می کنند؛ یکی شکوه و زیبایی کازینو در شهرهای اطراف راین و دیگری کپه طلایی که روی میزها ردوبدل می شود؛ اما الان دیگر نمی توانم این نوکر مابی را در ستون نشریات تاب بیاورم، به خصوص نشریات روسی، جالب این جاست که، برای این نوع تبلیغات پولی نمی گیرند، فقط بی غرض و برای خودشیرینی چنین چرندیاتی را سرهم می کنند، هیچ چیز باشکوهی در این سالن های مبتذل نیست؛ از کپه طلا هم خبری نیست؛ اصلا طلا کجا بود؟ به ندرت روی میزی بتوان پیدایش کرد. البته گه گداری در طی فصل قمار و گردش، یک اعجوبه ای پیدا می شود که اغلب هم آسیایی یا انگلیسی است؛ مثلا تابستان امسال اعجوبه مورد نظر ترک بود و ناگهان مبلغ هنگفتی می برد یا می بازد. بقیه جزئی شرط بندی می کنند و به طور متوسط همیشه پول کمی روی میز است. همین که پا به سالن گذاشتم، برای اولین بار در عمرم هنوز مردد بودم برای مدتی و تصمیم به بازی نداشتم. علاوه بر آن، ازدحام جمعیت هم مانع کارم بود. از طرفی اگر هم کسی نبود، زودتر می رفتم و اصلا دست به بازی نمی زدم.

اعتراف می کنم که قلبم سخت می تپید و نمی توانستم خونسرد باشم. احتمال می دادم و حتی مدت ها بود که حتم داشتم از رولتن بورگ بی نصیب بیرون نمی روم؛ می دانستم بلایی سرم خواهد آمد؛ می دانستم تغییری محتوم در سرنوشتم رخ خواهد داد، بله، مقدر این است و اتفاق خواهد افتاد.

مشخصات

نویسنده

فیودار داستایفسکی

مترجم

حمیدرضا آتش بر آب

نوبت چاپ

دوازدهم

سال چاپ

1401

تعداد صفحه

514

نوع جلد

گالینگور

قطع

پالتویی

وزن

500