گذشت زمانه
-
دسته بندی : تاریخ و زندگی نامه
ویژگی های محصول
-
نویسنده :
بزرگ علوی
-
نوبت چاپ :
سوم
-
سال چاپ :
1400
-
تعداد صفحه :
480
-
نوع جلد :
شومیز
-
قطع :
رقعی
-
وزن :
500
موارد بیشتر
نقد و بررسی اجمالی
past timesکتاب گذشت زمانه اثر بزرگ علوی که توسط انتشارات نگاه به چاپ رسیده شرحی از اتفاقات و حوادث زندگی نویسنده است. که این وقایع در زندگی او بسیار تاثیر گذاشته است.
انقلاب مشروطه، دوران کوتاه آزادی، نخستین جنگ جهانی، کودتای سوم اسفند، انقراض قاجاریه، استقرار رضا شاه، انقلاب اکتبر، انقلاب ایران و... تمام این ها در زندگی من سود و یا زیانی داشته اند که در هیچ مورد عامل نبوده ام و اراده من کارساز نبوده است. نه سرپیاز بوده ام نه ته پیاز. بنده خدایی بوده ام که می خواستم دو صبا در ملک ایران زندگی کنم.
در سیاست دخالتی نداشته و همیشه از آن دوری جسته ام اما سیاست مرا در بر گرفته. پس قصدم شرح زندگی خودم نیست، بیشتر شرح تاثیر حوادثی است که زندگی مرا زیر و رو کرده، از راه بدر برده، به گوشه ای انداخته و رها کرده است. در اثر فراموشی، تسلسل خاطراتی وجود نخواهد داشت، آن چه در فکر و روح من مهر شده و مانده است، به صورت یادداشت هایی ثبت می کنم. به قصد این که گردش روزگار را بنمایانم.
کتاب گذشت زمانه به چه کسانی پیشنهاد می شود؟
این کتاب که در فروشگاه اینترنتی کتاب طلا عرضه شده دارای سرگذشت نامه نویسنده است. اگر علاقه مند هستید از سرگذشت و زندگینامه نویسنده های بزرگ آگاهی پیدا کنید، این کتاب که در دسته بندی کتاب های تاریخ و زندگی نامه قرار دارد، می تواند پیشنهاد خوب و جذابی برای شما باشد.
بخشی از متن کتاب گذشت زمانه:
یک بار خواستم میخ طویله بسته به افسار الاغ را از زمین درآورم، که نمی دانم چه کار کردم که حیوان لگدی به پیشانیم زد و زخم کرد. به مادرم گفتم که بچه ها توی کوچه سنگ پراکنی می کردند و کلوخی اتفاقی به من خورد. چون اگر می گفتم کسی به من سنگ زده است دروغم فاش می شد و همه می فهمیدند. برادر کوچکم از درخت شاه توت بالا می رفت و دستش سیاه نمی شد اما من نمی توانستم اگر پوست کندن گرد و دست های مان سیاه می شد گناه مرا مادرم کشف می کرد. اما عموهایم نمی دانم چه حقه ای می زدند که کسی چیزی نمی فهمید.
پسر دایی هایم با گچ، عروسک می ساختند و گچ من تا در آب می ریختم سفت می شد و دیگر ترد و شکننده نبود. بعدها علتش را درک کردم. دستپاچه بودم و با هوش. به هرچیز زود پی می بردم، اما وقتی می خواستم استنباطم را به کار بیندازم، شتاب می کردم و اگر موفق نمی شدم حوصله ام سر می رفت و از ادامه کار دست بر می داشتم.
خطم بد بود و با وجودی که معلم مشق سر خانه داشتم، نفهمیدم و هنوز هم نمی دانم چه شد که عموی کوچکم خوش خط بود و من هنوز که هنوز است از خط خودم بیزارم. سر امتحان ششم ابتدایی، یک بار رفوزه شدم، فقط برای این که به قول ناظم مدرسه، خرچنگ قورباغه های مرا کسی نمی توانست بخواند.
وقتی تصدیق ششم ابتدایی را گرفتم، مرا به مدرسه اقدسیه فرستادند. مدیرش صدر العلما از آزادی خواهان و دوستان عمویم بود. یک مکتب خانه ولنگ و وازی بود. اسمش البته مدرسه بود اما از مکتب خانه هم بدتر. خود مدیر برای ما تاریخ یونان درس می داد. ما در حیاط، کنار نهر آبی می نشستیم که از حوض گردی سرازیر می شد. در آن چند مرغابی شنا می کردند. مدیر از آگاممنن و شاه میکن، فرمانده یونانی ها در جنگ، علیه تروا صحبت می کرد و اسم از اشیلیوس و سوفوکلس و ایروپیدس می آورد؛ نام هایی که برای ما یاد نگرفتنی بود ما گوشمان به شرشر آب و حواس مان پیش آب بازی مرغابی ها بود و خوب می دانستیم که این درس بنا بر ذوق صدر العلما داده می شود نه برای امتحان دادن و بدین جهت توجهی بدان نمی کردیم. گاهی صدر العلما که بی علاقگی ما را احساس می کرد و می دید. که شاگردان دارند چرت می زنند و یا چشم به آب بازی روی حوض دوخته اند آنوقت تشر می زد که گوساله ها!
مشخصات | |
نویسنده |
بزرگ علوی |
نوبت چاپ |
سوم |
سال چاپ |
1400 |
تعداد صفحه |
480 |
نوع جلد |
شومیز |
قطع |
رقعی |
وزن |
500 |
نويسنده |
بزرگ علوی |
نوبت چاپ |
سوم |
سال چاپ |
1400 |
تعداد صفحه |
480 |
نوع جلد |
شومیز |
قطع |
رقعی |
وزن |
500 |